به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انجمن صنفی کارفرمایی صنعت پتروشیمی به نقل از روزنامه شرق ، مزیتهای صنعت پتروشیمی در ایران بر کسی پوشیده نیست. حضور پرشمار نمایندگان شرکتهای خارجی در همایش بینالمللی صنعت پتروشیمی در اوایل همین هفته این مسئله را تأیید میکند؛ اما چرا این صنعت با وجود تمام مزیتها هنوز سردرگم است و شرکتهای خارجی هم با وجود دانستن مزیتهای ایران در این صنعت، برای سرمایهگذاری در این حوزه تعلل میکنند؟ احمد مهدوی، دبیرکل انجمن صنفی کارفرمایی صنعت پتروشیمی، در تحلیل این موضوع، نگرانی بر سر نرخ خوراک را عامل اساسی این تعلل میداند و معتقد است كه تعیینتکلیف هرچهسریعتر قیمت این نرخ اساسی که شاهرگ صنعت پتروشیمی بهشمار میرود، ضرورت دارد و دولت باید نسبت به این مسئله حساسیت بیشتری به خرج دهد.
شاید بهتر باشد برای آغاز این گفتوگو نگاهی به مزیتهای صنعت پتروشیمی در ایران و تمایل دیگر کشورها در این حوزه داشته باشیم.
صنعت پتروشیمی در کشور و دنیا بسیار حائز اهمیت است. ایران از نظر منابع
هیدروکربنی مقام اول دنیا را دارد و در این حوزه دارای مزیت است. همه جای
دنیا از مزیتها استفاده میشود. یک کشور مزیت منابع آبی و زمینهای زراعی
حاصلخیز دارد و در حوزه کشاورزی پیشتاز است و ما هم باید از مزیت منابع
غنی هیدروکربنی استفاده کنیم و اقتصاد کشور را با پتروشیمی گسترش دهیم.
محصولات پتروشیمی هم امروزه در تمام اجزای زندگی انسانها کاربرد دارد. در
ماجرای تحریم، قدرتهای جهانی نتوانستند جلو صادرات یک کیلو از محصولات
پتروشیمی را بگیرند. آنها تمام راههای درآمد ارزی ایران، ازجمله نفت را
بستند و تا حدودی هم موفق شدند اما درباره محصولات پتروشیمی به این موفقیت
نرسیدند. به قدری موفق نشدند؛ که در مذاکرات آلماتی قزاقستان بهعنوان یک
برگ برنده، پیشنهاد برداشتن تحریم پتروشیمی را به ایران دادند که البته ما
گفتیم این پیشنهاد حکایت همان روغن ریخته است که نذر میکنند؛ چراکه ما
مشکلی برای صادرات این محصولات نداشتیم. پس از یکسو این صنعت فراملی و
بینالمللی است و دنیا به آن نیاز دارد و از دیگرسو ما از منابع غنی
برخورداریم. عربستان نفت دارد و گاز ندارد، قطر گاز دارد و نفت ندارد؛ اما
ایران همه را دارد و با داشتن سواحل و بنادر گسترده برای صادرات هم مشکلی
ندارد.
آیا توان داخلی برای سرمایهگذاری در این حوزه وجود دارد؟
صنعتی با این حد و اندازه، برای رشد و توسعه نمیتواند فقط وابسته به منابع
داخلی باشد. ما فعلا حدود ٧٥ طرح داریم که ٧٥ میلیارد دلار پول نیاز
دارد. اینچنین منابعی در داخل نیست. این صنعت مثل صنعت خودروسازی نیست. یک
واحد پتروشیمی به اندازه کل صادرات خودروسازان کشور منابع ارزی تحصیل
میکند. امروزه پتروشیمیها نیز در تنظیم قیمت ارز کشور و سیاستهای ارزی
بانک مرکزی نقش دارند. صنعتی در این سطح، باید قدرت جذب سرمایهگذاری داشته
باشد و بتواند در بازارهای جهانی رقابت کند.
بحثهای زیادی درباره نرخ خوراک مطرح است و نظرات موافق و مخالفی
برای نرخ خوراک وجود دارد. با توجه به اینکه فعلا گفته میشود نرخ خوراک
حدود ٩ تا ١٠ سنت است، تحلیل شما از نرخ واقعی خوراک چیست؟
فعلا چیزی به صورت رسمی اعلام نشده و با عوارضی که داده میشود، نرخ خوراک
از ١٣ سنت هم بیشتر است. درحالحاضر ٧٠ تا ٨٠ درصد فعالیت یک واحد پتروشیمی
به نرخ خوراک وابسته است. در این وضعیت باید قیمت خوراک منطقی باشد و نرخ
بهگونهای باشد که قیمت تمامشده محصول بتواند در بازارهای جهانی رقابت
کند. قیمت خوراک باید طوری باشد که سرمایهگذار به جای کشورهای حوزه
خلیجفارس، به ایران جذب شود. ما بههیچوجه نمیگوییم پتروشیمیها از رانت
استفاده کنند. بلكه میگوییم میانگین قیمت حوزه خلیجفارس را محاسبه کنند و
خوراک را با قیمتی پنج درصد بالاتر از این میانگین به ما بدهند. اکنون
میانگین نرخ خوراک در کشورهای حوزه خلیجفارس بین پنج تا شش سنت است؛ اما
در ایران درباره نرخ خوراک افراطوتفریط و ظلم میشود. فعلا تمام طرحهایی
که در دست بخش خصوصی است، سرگردان هستند؛ چراکه نمیدانند قیمت خوراکشان
چقدر است. قیمت خوراک نباید سالانه باشد، باید طبق فرمولی تعیین شود که
سرمایهگذار بداند تا ١٠، ٢٠ یا ٣٠ سال دیگر میتواند طبق این فرمول از
دولت خوراک دریافت کند. ما قیمت خوراک در همه کشورها را بررسی کردهایم و
اسناد آن را هم داریم و براساس همین اسناد میگوییم امروز گرانترین نرخ
خوراک دنیا در ایران است و باید اصلاح شود.
مگر این قیمت توسط مجلس و با کار کارشناسی تعیین نشده است؟
مجلس در تنظیم مقررات مالی دولت، قانونی وضع کرد که در آن سه شاخص میانگین
مصرف گاز داخل (صادراتی و وارداتی)، رقابتپذیری محصول ایران در بازارهای
بینالمللی و جذب سرمایه را مهم و ضروری تلقی کرده است. برایناساس، مجلس
به وزارت نفت گفته باید براساس این سه آیتم، فرمولی تعیین کند تا قیمتها
مشخص شوند؛ اما حالا مدتی است این کار انجام نشده و ما فعلا علیالحساب،
براساس همان ١٣ سنت تعیینشده در بودجه ٩٣ که به ٩٤ تنفیذ نشده است، به
شرکت گاز پول میدهیم. دراینمیان نه نگران صادرات صنعت پتروشیمی هستند و
نه به هزاران صنعت داخلی که از پتروشیمی مواد اولیه میگیرند، فکر
میکنند. امروزه اگر پتروشیمیها تعطیل شوند باید سالانه ١٢ میلیارد دلار
مواد اولیه وارد کنیم که صنایع داخلی به فعالیت خود ادامه دهند. صنعت
پتروشیمی، هم این ١٢ میلیارد دلار مواد اولیه را برای تولید صنایع
پاییندستی تأمین میکند و هم سالانه ١٢ میلیارد دلار صادرات دارد. چرا
باید اینقدر با این صنعت بیمهری شود؟ این ظلم به اقتصاد، اشتغال و توسعه
کشور است. آیا ما عاجز هستیم قیمتی برای خوراک یک صنعت بزرگ مشخص کنیم که
بتواند این صنعت را رشد دهد؟
فکر میکنید چرا این کار انجام نمیشود؟
برای اینکه اراده نیست و افراطوتفریط میشود.
چرا این اتفاق میافتد و چه کسی دراینمیان دخیل است؟
مجلس وظیفه خود را انجام داده است و حالا دولت و وزارت نفت مسئول هستند.
دولت تعلل و فرصتسوزی میکند. من میخواهم بگویم اقتصاد مقاومتی در
پتروشیمی شعار است. اگر معتقد به اقتصاد مقاومتی باشیم، باید بستر و
زیرساختها را درست کنیم. وقتی مهمترین شاخصه این صنعت، یعنی قیمت خوراک،
مشخص نیست، به دنبال کدام اقتصاد مقاومتی هستند و به خارجیهایی که قصد
سرمایهگذاری دارند، چه جوابی میدهند؟!
شما میگویید دولت تعلل میکند، سؤال من این است که چه دستهایی در کار است که این اتفاق میافتد؟
نمیدانم چه دستهایی در کار است اما میخواهم بگویم که دولت نسبت به این
موضوع باید حساسیت بیشتری به خرج میداد و این موضوع را حل میکرد. قیمت
خوراک اصلا قانون نمیخواهد و نیازی به ورود مجلس به این مبحث هم نبود؛ اما
مجلس را مجبور کردند وارد این بحث شود.
چرا؟
برای اینکه دولت وظایف خود را انجام نداد. مجلس یک دستگاه نظارتی است و به
دولت رای اعتماد داده است. مجلس با قوانین، بودجه سالانه و برنامههای
توسعه، به دولت نقشه راه میدهد. وقتی دولت، آییننامه خود را در رابطه با
نرخ خوراک ابلاغ نمیکند، مجلس قانون تصویب میکند.
پشتپرده ابلاغنکردن دولت چیست؟
من نمیدانم پشت پرده چیست. اگر خوشبینانه بگویم، سهلانگاری است. من در
بدبینانهترین حالت میگویم نکند دستهایی از قطر و عربستان و جاهای دیگر
در کار باشد!
فکر میکنید افرادی در دولت هستند که برای منافع دیگر کشورها رایزنیهایی میکنند؟
نه من اینطور فکر نمیکنم. شاید به روشهای نامحسوس، این مسئله از جاهایی
هدایت میشود که ما اینقدر در تعیین نرخ خوراک تعلل داریم. نمیخواهم کسی
را در این زمینه متهم کنم. وقتی مسئولی آمد و در عرض یک یا چند سال کار
خلافی را انجام نداد؛ اما کار مثبتی هم انجام نداده باشد، مجرم و پیش خدا و
مردم مسئول است.
نمیتوانیم بیدلیل بگوییم قیمت خوراک را تعیین نکردیم. این کار خلاف است.
وقتی در شرایطی که دیگران پیشروی میکنند تا فرصتهای پیش روی کشور را
نابود کنند، نمیتوانیم به اهداف توسعهای برسیم. ایران در چشمانداز ١٤٠٤
قرار است مقام اول منطقه در تولید محصولات پتروشیمی را داشته باشد، یعنی
رقیب سابیک عربستان (یکی از غولهای پتروشیمی و پلیمری منطقه خاورمیانه)
باشد که الان دو برابر ما تولید میکند. با این وضع که حتی تکلیفمان با
خودمان روشن نیست، چطور میخواهیم به آنها برسیم؟ دولت در برابر مشکلات همه
بخشهای اقتصادی مسئول است اما شاهرگ صنعت پتروشیمی را بسته است. حیات
صنعت پتروشیمی به این وابسته است که قیمت خوراک آن شفاف باشد و از فرمول
روشنی تبعیت کند تا سرمایهگذار هم تکلیف خود را در آینده بداند.
قبلا در این زمینه همهچیز شفاف بود؟
اگر به گذشته برگردیم، قبل از اجرای هدفمندی یارانهها قیمت خوراک گازی
(همین گاز متان که سوخت منازل هم هست) ١٥٥ ریال بود. بعد از اجرای هدفمندی
یارانهها، با نرخ دلار هزار تومان، نرخ خوراک ٧٠٠ ریال، یعنی حدود هفت
سنت، تعیین شد. وقتی دلار به سه هزار تومان رسید گفتند شما گاز را ارزان
میگیرید. در آن زمان باید نرخ خوراک را همان هفت سنت تعیین میکردند اما
این کار را نکردند و بحث را به این مسائل کشاندند. قبلا که پتروشیمیها در
دست دولت بود قیمت خوراک مایع ٧٠ درصد فوب محاسبه میشد اما وقتی
پتروشیمیها را بهخصوصیها و خصولتیها واگذار کردند آن را به ٩٥ درصد فوب
خلیجفارس رساندند. تا صنعت پتروشیمی دولتی بود، با هر نرخی که بود
مسئلهای نداشتند اما وقتی به بخش خصوصی واگذار شد این برخوردها را کردند.
این اقدامات از چه زمانی شروع شد؟
از همین دولت فعلی.
در دولت قبل مسئلهای نبود؟
دولت قبل همان قیمت قبلی را میگرفت. البته آنها هم این مسئله را به ستاد
تدابیر اقتصادی برده بودند تا نرخ خوراک را ١٣ سنت کنند اما اجرا نکردند.
از آغاز این دولت برای تعیین نرخ چه کردند؟
این دولت هم از آغاز وظیفه خود را انجام نداد و تعیین و اجرا مرتبا به
تعویق افتاد تا قصه به مجلس کشیده شد که نرخ خوراک را در سال ٩٣ روی ١٣ سنت
گذاشتند و سقوط بورس از همینجا شروع شد. ما نمودار و دلایل داریم که وقتی
نرخ خوراک را ١٣ و ١٥ سنت اعلام کردند، سقوط بورس شروع شد. وقتی دولت
وظیفه خود را انجام ندهد، مجلس دخالت میکند و ممکن است کار کارشناسی به
درستی انجام نشود و مشکلات دیگری هم به وجود بیاید. البته ما اخیرا با وزیر
نفت مذاکراتی داشتیم. او قول داد بهزودی نرخ را اعلام کند. امیدواریم که
بهزودی اعلام شود تا این صنعت را از این بلاتکلیفی خارج کنیم و به دنبال
توسعه زیرساختها و جذب منابع برویم.
پشت هر کاری فکری نهفته است، چه فکری پشت این اقدام است؟
اول محافظهکاری و بعد هم توجه نکردن به از دست رفتن فرصتها؛ ظاهرا زمان
برای دولت زیاد مهم نیست و همین مسائل باعث شده که اینقدر معطل شویم.
محافظهکاری برای چه؟
برخی فکر میکنند اگر قیمت مناسبی بگذارند که به نظر برخی پایین باشد، ممکن
است زیر سؤال بروند، برای همین یکجور محافظهکاری در پیش میگیرند.
در این میان حرف گروههای قدرت در اقتصاد هم مطرح است؟
ببینید بخشی از پتروشیمیها به صورت رد دیون، به صندوقهای بازنشستگی
نیروهای مسلح داده شده است. بالاخره پول متعلق بازنشستگان بوده که به این
شکل وارد این صنعت شده است. ما فقط باید اینها را به این سمت هدایت کنیم
که سودشان را بیشتر به سوی توسعه ببرند. اگر درخصوصیسازی اشکالاتی اتفاق
افتاده باشد بحثش جداست و حالا دیگر نمیتوانیم آن را برگردانیم. ما فقط
نباید اجازه بدهیم انحصار ایجاد کنند و از این به بعد بیشتر بخش خصوصی
واقعی را به صحنه بکشیم. بخش خصوصی واقعی هم آماده است اما تکلیفش روشن
نیست.
صندوقهاي نیروهای مسلح هم موافق پایینبودن نرخ هستند؟
بله، آنها هم عضو ما هستند. من از طرف کل مجموعه بخش خصوصی، چه آنهایی که
اسمشان را خصولتی میگذاریم چه خصوصی، صحبت میکنم. ما میگوییم قیمت باید
منطقی باشد.
به نظر شما نرخ خوراک منطقی چند سنت است؟
در این وضعیت، نرخ منطقی حدود هشت سنت است. وقتی قیمت نفت در دنیا ١٠٥ دلار
بوده خوراک را ١٣ سنت به ما میفروختند، حالا هم که نفت به زیر ٤٠ دلار
رسیده باز همین قیمت است. این منطقی نیست.
شما پیشتر در مصاحبههای خود به هند اشاره کردید که قرار بود در
ایران سرمایهگذاری کند اما نرخ پنج سنت را مطرح کرده بود. آیا
سرمایهگذارانی از دیگر کشورها هم آمد و نرخی را پیشنهاد دادهاند؟
از آنجا که نرخ ما شفاف و روشن نیست هیچ سرمایهگذاری عملا به کشور نیامده
است. فقط حرف زدهاند. هند نرخ پنج سنت را مطرح کرده بود. همچنین کشورهای
اروپایی مانند ایتالیا، آلمان، اسپانیا و کشورهای مختلف دیگری مانند کره و
ژاپن هم آمدهاند که برخی از آنها میخواهند با شرکتهای ایرانی مشارکت
کنند. اما وقتی تکلیف نرخ خوراک در داخل روشن نیست، وضعیت خارجی ما هم روشن
نیست و نمیدانیم باید به آنها چه بگوییم.
از این بحث که بگذریم، قصد دارم بحث خروج محصولات پتروشیمی از
بورس را مطرح کنم که بین فعالان حوزه پتروشیمی هم درباره آن اختلافنظر
وجود دارد. شما موافق خروج از بورس هستید؟
بورس یک بازار مدرن است. در دنیا هیچگاه تولیدکنندهای را وادار نمیکنند
وارد بورس شود. بورس باید جاذبههای خودش را داشته باشد و با آن جاذبهها،
تولیدکننده و مصرفکننده وارد آن شوند. روال در بورسهای دنیا همین است اما
در کشور ما میگویند کالایی را که تولید کردهاید بالاجبار به بورس ببرید.
این اجبار برای چیست؟ کجای قانون بورس کسی را مجبور کرده است وارد بورس
شود؟ در بورس یکسری صنایع تکمیلی میخواهند محصولات پتروشیمی را خرید
کنند، اما از آنجا که میزان مصرف محصولات در فصول مختلف، متفاوت است فعالان
پتروشیمی نمیدانند نیاز این صنایع چقدر است و چه زمانی نیاز به این
محصول دارند، چراکه هیچ نوع قراردادی بین تولیدکننده و مصرفکننده منعقد
نشده است که بتوان طبق آن برنامهریزی کرد. سال گذشته، وزیر بهداشت نامهای
به وزارت صنایع و وزارت نفت نوشت مبنی بر اینکه مواد اولیه تولید سرنگ و
سرم نیست و پتروشیمیها این مواد را ندارند. بررسیهای ما نشان داد که
قراردادی برای تحویل این مواد بسته نشده و از دیگرسو نمیدانستیم چه وقتی
باید این محصولات را تولید کنیم. حالا امسال پتروشیمیها به من نامه
نوشتهاند که محصول پزشکی تولید کردهایم، اما کسی نیست بخرد. اینها
ضعفهای بورس است وگرنه ما بورس را بهعنوان یک بازار مدرن قبول داریم. فقط
میگوییم بورس را آزاد بگذارید تا کسی که منافعش در عرضه در بورس است به
بورس برود. البته فعلا حضور در بورس به نفع ماست، چراکه در بورس پول نقد
میگیریم اما لطمه به پاییندستیها میخورد. موافقیم که از بورس خارج شویم
ولی اصراری برای این کار نداریم؛ چون حالا نقدا میفروشیم. در کل ما
نمیگوییم بورس را تعطیل کنید، میگوییم بورس را آزاد بگذارید تا هرکسی
خواست وارد بورس شود و هرکسی نخواست وارد نشود و در بازار بماند. یکی از
محاسنی که قرارداد و رابطه بین مصرفکننده و تولیدکننده دارد، این است که
وقتی یک شرکت از یک مشتری شناخت کافی داشته باشد، میتواند کالا را به صورت
اعتباری به او بفروشد.
از ابتدا چرا محصولات وارد بورس شد؟
بعد از ماجرای جهش ارز که یکباره از هزار تومان در چند پله به سههزار
تومان رسید، عدهای، که مصرفکننده هم نبودند، محصولات پتروشیمی را
میخریدند و در بازار آزاد میفروختند. دولت در آن زمان به جای اینکه
پتروشیمیها را موظف کند کالا را فقط به مصرفکننده بفروشد، همه را به بورس
برد. گرچه وقتی شرکتها وارد بورس شدند بهدلیل تفاوت قیمت دلار، رانتی
ایجاد شده بود و عدهای که اصلا مصرف نداشتند پروانه خود را میفروختند.
این مسئله بعد از اینکه نرخ محصولات را با ارز آزاد محاسبه کردند مقداری حل
شد، اما برخی که نقدینگی داشتند کارشان این شده بود که محصولات را بخرند و
به کسانی بفروشند که نتوانسته بودند از بورس بخرند.
اختلافنظری دراینباره وجود دارد. شما بهعنوان یک تولیدکننده
موافق خروج پتروشیمیها از بورس هستید، اما افرادی هستند که مخالفند.
من نامههای مختلفی را به شما نشان میدهم که همین تولیدکنندگان پاییندستی
به ما نوشتهاند که ما نمیخواهیم در بورس خرید کنیم بلکه میخواهیم
قرارداد ببندیم، اما آنهایی که نمیخواهند از بورس خارج شوند در بورس
کالاهای پتروشیمی را میخرند و در بازار میفروشند که خودشان نیازی به
آنها ندارند.
یعنی وجود بورس باعث رانت شده؟
برای بعضیها شده.
این بعضیها چه کسانی هستند؟
کسانی که پول دارند. من میگویم زمانی این گمان ایجاد میشود که ما
میخواهیم از بورس خارج شویم تا هر قیمتی که خواستیم را به مشتری تحمیل
کنیم اما ما میگوییم قیمتها را براساس برآوردهای کارشناسی پتروشیمی تعیین
میکنیم و به تمام دستگاههای نظارتی هم فهرستی میدهیم که چقدر و به چه
قیمتی و به چه کسی کالا فروختهایم. دارایی هم مالیاتش را بگیرد.
بحث دیگری هم که مطرح میشود، بحث دلالی در بورس است. این عدهای که شما گفتید منظورتان همین دلالها هستند؟
بله، مثلا کارگزار با هماهنگی فرد و با استفاده از پروانه او در سایت
بهینیاب کالایی را میخرد و با فروش آن درصدی به فرد میدهد. این مسائل
باعث میشود که بعضیها مخالف خروج کالاهای پتروشیمی از بورس باشند.
گفته میشود همین سایت بهینیاب مشکل دارد. چرا به جای خروج محصولات از بورس، سازوکار این سایت را درست نمیکنند؟
بله، آن هم مشکل دارد اما اینکه چرا سازوکار آن درست نمیشود را از وزارت صنایع بپرسید.
وزارت صنعت به دنبال چه چیزی است که سایت را اصلاح نمیکند؟
نمیدانم باید از خودشان بپرسید اما وزارت صنعت هم فعلا با ما برای خروج محصولات پتروشیمی از بورس همعقیده است.
چه شد که با شما هم عقیده شد؟
برای اینکه صنایع پاییندستی لطمه میبینند وگرنه صنایع پتروشیمی که با وزارت صنعت کاری ندارد. ما بیشتر با وزارت نفت کار داریم.
اما شما هم صنعت هستید و با این وزارت سروکار دارید.
بله، اما میگویم فعلا وزارت صنعت به دنبال منافع صنایع تکمیلی است. فکر
نکنید دلش بهحال ما میسوزد. دلش برای آنها میسوزد چون قراردادها بهنفع
آنهاست.
شما به این مسئله اشاره کردید که در تنظیم نرخ ارز سهم دارید.
پیشتر که قیمت ارز سه برابر شد، سود سرشاری برای پتروشیمیها به همراه
آورد. اخیرا هم نرخ ارز بالا رفته، این افزایش چقدر برای پتروشیمیها
سودآوری داشته است؟
ما اصلا نباید به دنبال این باشیم که از تغییر قیمت ارز منافع ببریم. یعنی
نه تنها ما، بلکه هیچ صنعتی نباید اینگونه باشد اما نرخ ارز هم باید واقعی
باشد. قیمت ارز باید بهگونهای باشد که به خارجیها سوبسید ندهیم و
صادراتمان گسترش پیدا کند. اگر ارز در کشور ما ارزان باشد واردات صرف
میکند و صادرات به صرفه نیست. پس ارز باید با توجه به نرخ تورم و وضعیت
شاخصهای اقتصادی کشور، یک عدد منطقی باشد. نباید بگذاریم عدهای در کشور
با ارز تجارت کنند، اگر بازار ارز به این سمت برود، خطرناک میشود. اگر
ثبات اقتصادی میخواهیم باید قیمت ارز روی نرخ واقعی تثبیت شود تا تکلیف
صادرکننده و واردکننده هم مشخص شود. کلا اقتصاد کشور وابسته به مبحث نرخ
ارز است و اگر این حوزه ثبات نداشته باشد، به تمام اقتصاد ضربه میزند.
از آنجا که صنعت پتروشیمی در تنظیم بازار ارز نقش دارد، فکر میکنید نرخ ارز باید چقدر باشد؟
من محاسبه نکردهام که بگویم چقدر باشد خوب است. نرخ ارز باید با توجه به
شاخصهای اقتصادی و تورم داخلی و خارجی توسط محاسبات و بررسی بانک مرکزی
مشخص شود. اما به هر صورت، اینکه بخواهیم نرخ ارز را به صورت فنر ارز پایین
نگه داریم جواب نمیدهد، از دیگر سو ما که به تکنرخی معتقدیم، نباید ارز
را نگه داریم.
اینکه ارز پایین باشد و یکدفعه بالا برود برای پتروشیمیها سودآوری هنگفتی نخواهد داشت؟
دارد، اما این مسئله به اقتصاد ضربه میزند. ما اصلا به دنبال این سود نیستیم.
اما پیشتر سود بالایی بردید.
بله، اما دنبال این سودها نیستیم، گرچه تنها ما که نبودیم که از اتفاق سود
بردیم بلکه همه صنایع بودند. از آن طرف هم ما ماشینآلات و قطعات را با
همان نرخ وارد کردیم. از دولت که ارز ارزان نگرفتیم. پتروشیمیها یک قِران
ارز دولتی نگرفتند مگر برای پروژههایی که در صندوق توسعه ملی مصوب بوده که
داستانش جداست.